باز پیشین در برابر و سایهای لجوج با نقشی که از
خیال
یا وهمی
به تصویری از من میدهد.
باز گردشی!
تا به گردد بر گرد این مدار از رنجی که از یگانگی
خورشید دردل است.
شاید آسمان دریایی است
تا دلیلی شود بر این تصویر
که گاه
... نه!
ناگاه!
نقش
شاعری روی آن
میان ریز موجهایش چشم باز میکند.
ای وای از رنجی که از یگانگی خورشید در دل است
پاسخحذفچی میشه گفت رفیق
پاسخحذف